انگشتان خالی!

هر وقت توی کلاس بچه ها بیش از حد سر و صدا می کنند یا سوالات بی ربط می پرسند ناخن انگشت شستم را  کف دستم فشار می دهم وتوی دلم می گویم:تو اینجا وایستادی تا سوالات بچه ها را رو جواب بدی خانم مثلا معلم.دانش اموزی دارم ریز جثه با چشمانی سیاه و نافذ .یک بار بعد از کلاس پشت سرم می دود و می گوید:خانم وقتی بچه ها توی کلاس سوال می پرسن شما ناراحت می شین؟متعجب نگاهش می کنم و می پرسم؟چطور مگه؟میخندد و می گوید اخه همیشه شستتون رو فشار می دید تو کف دستتون.چشمانم گرد می شود .من این کار را خیلی نامحسوس انجام می دهم .ابرو در هم می کشم و می گویم:تو از کجا فهمیدی زبل خان؟گونه هایش سرخ می شود می گوید :اخه اخه خانم من عاشق  انگشتر عقیق شمام .خیلی نگاش می کنم .موقع نگاه کردن بهش فهمیدم.انگشترم را در می آورم دستش را باز می کنم وانگشتر را می گذارم کف دستش .آرام میگویم:این مال تو باشه.و مشتش را جمع می کنم و فشار می دهم.با خوشحالی می گوید:واقعا خانم ؟و می دود سمت دوستانش .به انگشتان خالیم نگاه می کنم .انگشترم را دوست داشتم خیلی!

پی نوشت:بعد ازپست جشن عاطفه ها خیلی ها پرسیدند علت محبوبیت بنده رادر مدرسه .این یک نمونه اش بود.برای دوست داشته شدن باید از دوست داشتنی ها گذشت.این را مولایمان حسین بن علی به ما اموخت.

عطوفت های ثقیل!

از بچگی دلم برای رفتگرها و کارگرها می سوخت .مخصوصا اگر پیر بودند .الان هم اگر رفتگر و یا کارگری در محل ببینم اگر تابستان باشد شربت و اگر زمستان باشد چای برایش میبرم.شعف چشمانشان موقع دیدن سینی برایم بی نهایت شیرین است.پاییز هم که می شود شهرداری تازه یادش می افتد زمین ها را نکنده.حالا محل شده قرق کارگرها.پریروز که از سر کار برمی گشتم کارگران مشغول استراحت بودند.از دور که دیدمشان تصمیم گرفتم با سینی شربت شادشان کنم اما جلوتر که رفتم دو جوان افغانی رادیدم که تکتف کرده رو به قبله ایستاده اند و نماز می خوانند و کارگرهای جوان ایرانی خوابیده ادایشان را در می اوردند و هرهر می خندند.بابا همیشه می گوید :دین ما دین رافت است .باید با عاصیان با عطوفت برخورد کرد .اما گاهی عاصیان انقدر لج آدم را در می آورند که دلت نمی خواهد حتی یک جرعه آب مهمانشان کنی .اما با تمام این احوال دندان صبر برجگرمی فشارم و سینی شربت را می دهم دست همان جوان ایرانی .

پی نوشت:همیشه تصویر پیامبرموقع چیدن ناخن های اعرابی و بازگو کردن اسلام رابرای خودم ترسیم می کنم.باید تمرین کنم.زیاد خیلی زیاد.