بچه ها یک صدا می گویند :بله . گلویی صاف میکنم و می خوانم .به ارامی فین کنید .بچه ها جیغ می کشند .دستمالتان را تماما باز نکنید .بلکه ان را نیمه باز کنید .هنوز صدای جیغ می اید .فاطمه عق می زند .با شیطنت می خندم و می گویم :خودتون گفتید بخون باید تا تهشو گوش کنید . بعد از فین کردن به ان نگاه نکنید از همه مهم تر به دیگران نشان ندهید .امکان اینکه یک مروارید فین کرده باشید خیلی خیلی کم است .
کلاس منفجر می شود .بعضی ها دل اشوبه گرفته اند .لیلا میگوید :خانم اما من یادم می یاد یه بار مروارید فین کردم .ریسه می روم و می گویم نکنه همون گردن بندی که دور گردنته ؟صدای شلیک خنده بچه ها کلاس را می لرزاند .لیلا میگوید :یادم رفته بوداز جواب کم نمی یارید !
بعد از کلاس کسی سرش را روی شانه ام می فشارد و می گوید:عاشقتم .مریم است .سرش را می بوسم .با خودم فکر می کنم چه کسی می تواند جای خالی مادرش را پر کند؟
این جا می توانی خودت باشی خالی از رنگ ،سفید سفید!!